کالاها نمىتوانند خودسرانه راهى بازار شوند و به اختیار خود دست به مبادله بزنند. پس ما باید رو بسوی اولیا یعنى صاحبانشان کنیم. کالاها شیئند و لذا فاقد قدرت مقاومت در برابر انسان؛ اگر تمکین نکنند انسان مىتواند به زور متوسل شود، یعنى تصاحبشان کند.۱ پس برای آنکه این اشیا بتوانند بمنزله کالا با یکدیگر رابطه برقرار کنند اولیاءشان باید در مقام اشخاصى که ارادهشان در این اشیا جایگزین است با یکدیگر رابطه برقرار کنند، و بگونهای رفتار نمایند که هیچیک کالای دیگری را تصاحب نکند، و کالای خود را به دیگری انتقال ندهد، مگر از طریق عملى که به رضای هر دو طرف باشد. حاصل آنکه، این اولیا باید یکدیگر را بعنوان صاحبان مال [یا مِلک] خصوصى برسمیت بشناسند. این رابطه حقوقى، که قرارداد شکل آنست (خواه این قرارداد جزئى از یک نظام متکامل حقوقى باشد، خواه نباشد)، رابطهای است میان دو اراده، و رابطه اقتصادی را منعکس مىکند. رابطه اقتصادی است که محتوای این رابطه حقوقى (یا رابطه میان دو اراده) را تعیین میکند.۲ اشخاص در اینجا برای یکدیگر صرفا بعنوان نماینده و لذا بعنوان صاحب کالا وجود دارند. در روند پیشرفت این تحقیق خواهیم دید که، بطور کلى، اشخاصى که بر صحنه اقتصادی ظاهر مىشوند چیزی جز تجسمات انسانى روابط اقتصادی نیستند، و تنها بعنوان محملین این روابط با یکدیگر روبرو مىشوند.
۱۷ بهمن ۱۳۸۹
نزار قبانی
به نقل از مجموعه ی: «عشق پشت چراغ قرمز نمیماند!»/ نزار قبانی/ ترجمهٔ مهدی سرحدی/
انتشارات کلیدر/ ۱۳۸۶)
عشق پشت چراغ قرمز نمیماند!
اندیشیدن ممنوع!
چراغ، قرمز است..
سخن گفتن ممنوع!
چراغ، قرمز است..
بحث پیرامون علم دین و
صرف و نحو و
شعر و نثر، ممنوع!
اندیشه منفور است و زشت و ناپسند!
انتشارات کلیدر/ ۱۳۸۶)
عشق پشت چراغ قرمز نمیماند!
اندیشیدن ممنوع!
چراغ، قرمز است..
سخن گفتن ممنوع!
چراغ، قرمز است..
بحث پیرامون علم دین و
صرف و نحو و
شعر و نثر، ممنوع!
اندیشه منفور است و زشت و ناپسند!
- ترجمه انفرادی فرزاد فاضلی
اشتراک در:
پستها (Atom)